نبسته ام به کس دل، نبسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها، رها من
ز من هر آنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک، ازو جدا، جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
نبسته ام به کس دل، نبسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها، رها من