چجوری پای منو به قصه خودت کشوندی
چجوری اسیر این حادثه ی تازه شدم
من به فکر رد شدن از همه دنیا بودمو
به خودم اومدمو دیدم گرفتار توام
آخرش راهی نمونده من به عشق تعظیم کردم
ساعت زندگیمو با قلب تو تنظیم کردم
آخرش راهی نموند زورم به چشمات نرسید
شک نکن که با تو این دیوونه از قفس پرید
چجوری نگاهی ساده تبدیل شد به این عشق
شدی تو اولین و آخرین عشق
نذاشتی جلو چشمات برم از دست
چقدر چشمای تو تعیین کنندست
تو یه حرف تازه ای تو دنیام
با تو فهمیدم چیه دلتنگی
من تا حالا گریه نکرده بودم
پای دلتنگی هیچ آهنگی
وقتی دور میشی ازم میمیرم
من نفسم جا میمونه تو سینه ام
اونقدر اوج میگیره احساسم که
همه ی دنیا رو بد میبینم
چجوری نگاهی ساده تبدیل شد به این عشق
شدی تو اولین و آخرین عشق
نذاشتی جلو چشمات برم از دست
چقدر چشمای تو تعیین کنندست