ازدواج های امروزی، فرد محورتر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و زمانی که مطمئن شدند این آشنایی سرانجام خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و آشکار می کنند.
این آشنایی برای شماری جدی است و برای شماری بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج برسد و شاید هم نه!
تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در ابتدای جوانی به چشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس ديگر است.
دختران معمولا می انديشند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران وارد شوند. ولی واقعیت این است که در بيشتر زمان ها پسرانی خواهان ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن پيمان ازدواج ابایی ندارند.
شمار بالايی از دختران به هر دليلی به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج بيانجامد. در این شرایط، دراز شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد. مثلا دختر خانمی فکر می کند اکنون که 6 سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد.
این در حالی است که از نگاه پسرها (اگر نگوییم همه، باید بگوییم بيشتر آنها) دراز شدن یک دوستی که خانواده ها از آن آگاهی ندارند، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و تا شرایط ازدواجشان فراهم شود، یا تا آنکه با فردی بهتر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، به رابطه دوستی شان با شما پايان می بخشند.
به این مردان اعتماد نکنید
کسانی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:
- به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.
- از آشنایی با خانواده شما طفره می رود.
- مایل است آشنایی تان درازتر شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.
- به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند ولی او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.
دروغ گفتن
هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و...
نقش والدین در پیشگیری
در این میان پدر و مادرها نقش مهمی در پیشگیری دارند. آنها باید در صورت روبرو شدن با چنین مواردی با یک مشاور کارآزموده گفتگو کنند. چراکه آگاهی، آشنایی و داشتن دانش نوین تربیتی برای راهنمايی فرزندان امری بايسته است. بنابراین آنچه تأثیرگذار و پاسخگو است شیوه های درست برخورد است. بهتر است بدانيد خشونت و رفتار تند پدر و مادرها نه تنها موثر نیست بلکه فرزندان را از خانواده جدا می کند.