بازگشت از افسردگي به زندگي عادي و بدون احساس غم و اندوه بیشتر کار آساني نيست. مهمترين مشكل در كنترل اين اختلال رواني اين است که هيچكس نميداند چه اتفاقاتي قرار است در آينده براي وي رخ دهد.
بازگشت از افسردگي مانند ترميم شدن يک زخم و يا بهبود يك آسيب جسمي نيست. براي نمونه وقتي دست يک بيمار ميشکند، پزشك براي ترميم اين شکستگي دستوراتي کاملاً ويژه و اختصاصي دارد. پزشک دست کم به طور تقريبي ميتواند به بيمار بگويد که دست او تا چند هفته در گچ خواهد ماند و اين بهبودي تا چه زماني طول ميکشد.
اما در مورد افسردگي اينگونه نيست. هر بيمار روند درماني متفاوتي را تجربه ميکند. فرآيندي که بسته به شرايط گوناگون ميتواند از چندين هفته تا چندين ماه طول بکشد. البته براي بعضي از بيماران اين زمان بهبودي ممكن است خيلي طولانيتر شود.
برپایه اين گزارش، هم چنين در 20 تا 30 درصد از کسانی که دچار افسردگي ميشوند، با وجود اين كه تحت درمان قرار ميگيرند، علايم بيماري هيچ وقت به طور کامل از بين نمي روند.
در مورد بيمار افسرده اين نکته اساسي است که وي نبايد احساس تنهايي کند. برپایه آمار موسسه ملي تندرستی ذهني در آمريکا در سال جاري ميلادي حدود 19 ميليون نفر تنها در اين كشور به افسردگي مبتلا هستند.
پژوهشگران به اين بيماران يا اطرافيان آنها توصيه ميكنند كه از احتمال برگشت پذيري افسردگي آگاه باشند. اگرچه بعضي از مردم در زندگي تنها يک بار به افسردگي مبتلا ميشوند اما کسانی هم هستند که چند بار اين بحران رواني را تجربه ميکنند.
احتمال برگشت پذيري افسردگي ممكن است کمي ترسناک به نظر برسد. اما اين آمارها بدان معني نيست که قرار است افسردگي در تمام عمر بر زندگي شما حاكم شود. تنها کافي است که آگاه باشيد. زماني که در حال دريافت درمان و بازگشت به زندگي و احساسهاي عادي تان هستيد، بايد سعي کنيد تا اطلاعات ارزشمندي را براي چگونگي بهتر ماندن خودتان به دست بياوريد. يک بار تجربه کردن بيماري به شما اين امکان را ميدهد که نشانههاي بيماري را بهتر بشناسيد و بدانيد در چه مواقع و حالاتي بيشتر آسيب پذير هستيد. اين آگاهي ميتواند به شما کمک کند تا بتوانيد زودتر و البته سريعتر از ديگران کمک بخواهيد.
همچنين بخواهيد که بهترين احساسات را داشته باشيد. وقتي که شما از يک افسردگي شديد نجات پيدا ميکنيد، داروها اين امکان را به شما ميدهند که ديگر بيمار نباشيد. ممکن است شما احساس شادي نکنيد، اما ميتوانيد از خانه و تخت خواب بيرون بياييد و دوباره به سرکارتان برگرديد.
اما اين کافي نيست كه تنها بتوانيد زندگي روزمره را بگذرانيد بلكه شما سزاوار آن هستيد كه احساسات خيلي بهتري داشته باشيد. همان احساسي را که پیش از ابتلا به بيماري داشتيد. اگر داروهاي فعليتان اين خواسته را براي شما برآورده نميکنند ميتوانيد روشهاي ديگري را تجربه کنيد. روشهاي زيادي وجود دارند که ميتوانند به شما در اين راه کمک کنند و يك مشاور روانشناس در اين زمينه راهنماي خوبي ميتواند باشد.
بنابراين از تلاش براي اين که هر روز احساس بهتري داشته باشيد دست برنداريد. با کمي تلاش و البته با كمك کارشناس و اطرافيانتان ميتوانيد احساس خيلي بهتري را تجربه کنيد و از زندگي لذت ببريد.