هنگامی که وضعیت روحی و حسی فردی تغییر میکند به همان نسبت، فعالیت بخشهای مختلف بدن نیز تغییر و افزایش مییابد. این امر در همه فرهنگها صدق میکند.
سالها پیش که برای کار به بروکسل، بلژیک رفته بودم، برای یافتن فرصت کاری مناسب مجبور بودم در روز چند مصاحبه کاری انجام دهم. در آن دوران به قدری تحت فشار بودم که خودم را فراموش کرده بودم. یکبار زمانی که سوار مترو بودم، متوجه شدم، دستو پای من بدون دلیل عرق کرده و سرد شدهاند.
از آن زمان به بعد من هیچ کنترلی روی این مسئله نداشتم و مجبور بودم برای ادامه مصاحبه کاری خود را جمعجور کنم. ولی اکثر اوقات مصاحبه کننده با یک دست سرد، لرزان و بیروح که برای سلام یا خداحافظی به سوی او دراز میشد، روبرو میشد. این مرا بسیار ناراحت و عصبی کرده بود.
من برخی از اختلال غددی و گوارشی را تجربه کرده بودم. ولی این مورد بسیار عجیب بود. کم کم متوجه شدم که این مورد در اثر اضطرابها افزایش مییافت و حتما هم به خاطر همین، اضطرابها بود که این مسئله برای من بوجود آمده بود. اضطراب باعث شده بود که سیستم عصبی، غدد درون ریز و واکنشهای عضلانی من فعالیتشان شدت یابد.
این گونه از واکنشها معمولا شکلهای مختلفی دارند و در بعضی افراد به صورت تیر کشیدن ستون فقرات، برافروختگی چهره، عرق کردن و سایرعلائم فیزیکی کلاسیک نمود پیدا میکند.
احساسات انسانی
حال پرسش این است که آیا پاسخهای فیزیکی به احساسات در همه انسانها یکسان است؟ یعنی آیا همه افراد هنگام خجالت، شرم یا هیجان، چهرهشان سرخ میشود؟!
در باره این سوال، پژوهشگران در فنلاند تحقیقات جالبی انجام دادهاند. تحقیقاتی که نتیجهاش در آخرین شماره نشریه "مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم" منتشر شده است.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد، احساسات انسانها ظاهر فیزیکی و سیستم درونی بدن افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و این امر غالبا در همه افراد مشابه است.
دانشمندان فنلاندی در این تحقیقات، پنج آزمایش روی 701 داوطلب انجام دادند. بدین صورت که به افراد طرحی از شکل بدن نشان داده و همزمان داستان، عبارات، فیلم و یا تغییر حالات صورت را هنگام بروز احساسات را نشان دادند.
احساسات انسانی
سپس از آنها خواستند که قسمتهایی از بدن را که احساس میکنند دچار افزایش یا کاهش فعالیت یا مشکل شده است مشخص کنند. اگر احساس افزایش کارکرد پیدا کردند به تناسب شدت آن ناحیه را با رنگ قرمز یا زرد رنگآمیزی کنند و کاهش کارکرد را با آبی یا سیاه مشخص کنند.
نتایج بدست آمده از این تحقیق بسیارجالب بود: سرهای قرمز در هنگام عصبانیت، سرانگشتان پا و دست هنگام شادی روشن، افرادی که دچار افسردگی بودند به رنگ آبی درامدند!
این جمع بندی نشان داد که هنگام بروز هر احساسی، قسمت سر تقریبا از دید داوطلبان تحت تأثیر قرار میگرفت و رنگش به تناسب احساسات عوض میشد. دست و بازوها، بیشتر هنگام بروز هیجان یا عصبانیت، تغییر رنگ میدادند که نشان از آمادگی افراد برای درگیری فیزیکی است! دستگاه گوارش و نیز قسمت گلو، بیشتر در هنگام ایجاد حس نفرت و انزجار، فعال میشدند. جالب است نه؟!
این احساسات درونی با دستگاهها و ابزارهای آزمایشگاهی مثل دستگاههایی اندازهگیری میزان جریان خون یا دمای بدن، قابل اندازهگیری نیستند، آنها احساسات درونی افراد هستند. البته جالب است بدانید که افراد در بیشتر شرایط حالتهای مشابه به یکدیگر از خود نشان میدهند . یعنی حدود 71 درصد افراد عملکرد و نمود ظاهری یکسانی از خود نشان میدهند.
ممکن است شما تصور کنید که این نمودهای بدنی در زبانها و فرهنگهای مختلف، متفاوت است. ولی این تحقیقات اثبات میکند که چنین تفاوتی وجود ندارد. خواه فرد تایوانی باشد یا فنلاندی یا سوئدی، بروز احساسات بدنی یکسان است.
طرحهای رنگی موجود در این مقاله با دستگاههای اندازهگیری فیزیکی درست نشدهاند، بلکه مبتنی بر احساسات درونی و ذهنی داوطلبان آزمایش هستند. به عبارتی میتوان گفت که این طرحها ترکیبی از پاسخ سیستمهای عضلانی، حسی و عصبی هستند.