مثل خاطرات بدکردار... تو سرم مثل بوق ممتد شو
با خودت جور تازه ای تا کن... با بدی جور تازه ای بد شو
مثل حرفهای بی مخاطب باش
تو سرم مثل پنکه می چرخی... دم بکش رو اجاق چشم من
آب خوش تو گلوی من جا خورد... وقتی چشمهای من تو رو دیدن
مثل فیلم های بی سرانجامی
طی کنم بیخیالیه چی رو... توی این شبای بیخوابی
بعد از این زپام های دروغ... قرصهای تشدید بی تابی
نگران نباش... حل میشه
واسه من مثل آب رو آتیش... مثل تب کردن گل یخ باش
جستجو کن اتفاق منو... توی این جهان بی کنکاش
مثل سایه با منی همه جا
چی می دونی از گذشته ی من... توی دنیا له و لورده شدم
اگه ارباب هایی هم بودن.... من برای خودم یه برده شدم
لای تقویم حسمو وا کن
مثل اعتراض نطفه ببند... روی نت های کوک بی اعصاب
دنیا رو آب می بره امروز... پاشو، پاشو، پاشو از خواب
مثل حرفهای بی مخاطب باش
نگران باش، حل نمی شه