آيا تا به حال از اين واقعيت آگاه بوده ايد که آنچه را که تصور مي کنيد مي بينيد، ممکن است دقيقاً آن چيزي نباشد که واقعاً وجود دارد، آيا مي دانستيد مناطقي در مغز شما هست که پيام هاي عصبي بينايي را مورد پردازش قرار مي دهند و حاصل کار اين مناطق ممکن است تصويري ذهني در مغز شما ايجاد کند که تفاوت قابل ملاحظه يي با پيام هاي خام عصبي دارند؟
شايد تا به حال در کتاب ها و صفحات اينترنتي به توهمات بينايي جالبي برخورده باشيد و با اين واقعيت آشنا شده باشيد. در مورد خطاهاي بينايي مي شود گونه های و اقسام نمونه ها را آورد، اما در اينجا مي خواهم در مورد خطاي حسي بنويسم که افراد تندرست را درگير مي کند و بيماران مبتلا به روان گسيختگي يا اسکيزوفرني را نه،
يک توهم يا خطاي حسي مشهور، «توهم ماسک توخالي» نام دارد. در اين توهم قسمت داخلي مقعر يک ماسک صورت به بيننده ها نشان داده مي شود ولي در کمال تعجب تصويرسازي ذهني از اين تصوير چيز ديگري از آب درمي آيد و بيننده ها تصور مي کنند قسمت بيروني يا محدب ماسک به آنها نشان داده شده است،
ولي يک ذهن اسکيزوفرن، چنين پردازشي را از تصوير انجام نمي دهد و همان چيزي را درک مي کند که مي بيند و در اين مورد خاص، برخلاف افراد تندرست درک صحيح تري نسبت به واقعيت دارد.
بيماري اسکيزوفرني را مي توان مختصر و سودمند به صورت جدا شدن و گسيختگي تفکرات يک فرد از واقعيت تعريف کرد. اين بيماري با هذيان ها و توهمات و تفکرات غيرمنطقي که با توضيح و استدلال اصلاح نمي شوند، مشخص مي شود.
در «توهم ماسک توخالي» شدت توهم به اندازه يي قوي است که حتي وقتي در موردش آگاه هم مي شويم، نمي توانيم تصوير واقعي را درک کنيم. مانند اين مي ماند که ذهن ما ماسک را در دست گرفته و آن را برگردانده است. اما نکته جالب اين است که مشابه اين توهم در مورد اشياي ديگر به وجود نمي آيد، يعني ذهن ما سطح مقعر اشياي ديگر را محدب سازي ذهني نمي کند. بسياري از دانشمندان علوم اعصاب بر اين باورند که در مغز مناطق ویژه پردازش چهره هست و اگر اين مناطق آسيب ببينند، با وجود تندرست ماندن خاطرات و اعمال ديداري ديگر، فرد بيمار از تشخيص چهره ها عاجز مي شود. دو دانشمند دانشگاه لندن به نام هاي «ديما» و «جاناتان رويزر» تصميم گرفتند عملاً اين مساله را بررسي کنند که چرا اسکيزوفرن ها در اين مورد خاص کلک نمي خورند، آنها 13 بيمار اسکيزوفرن و 16 شخص تندرست را پاي دستگاه ام آرآ ي عملکردي يا اف ام آرآي نشاندند و بعد تصاوير سه بعدي از چهره هاي محدب و مقعر را به آنها نشان دادند. همان طور که انتظار مي رفت همه اسکيزوفرن ها گفتند چهره هاي مقعر ديده اند، در حالي که افراد تندرست گفتند چهره هاي محدب دیده کرده اند.
اين دو دانشمند، سپس اطلاعات ام آرآي عملکردي را تحليل کردند. آنها در اين تحليل از شيوه تازه استفاده کردند که مي توانست نشان بدهد کدام مناطق مغز حين انجام يک عمل خاص درگير مي شود. يافته آنها جالب بود؛ وقتي به افراد سالم، تصاويري از چهره هاي مقعر نشان داده مي شود، ارتباطات عصبي بين قشر پيشاني-گيجگاهي مغز و قسمتي از قشر پس سري مغز که مسوول حس پيام هاي ديداري است، شکل مي گيرد. اما در اسکيزوفرن ها چنين ارتباطات عصبي دیده نمي شود.
البته اسکيزوفرن ها تنها کساني نيستند که چهره ها را به صورت مقعر درک مي کنند، افراد مست يا تحت تاثير داروهاي خاص هم ممکن است، چهره هاي مقعر را مقعر ببينند.