متهم ۱۹ ساله در اظهاراتش به پلیس گفت: من همیشه با مادرم اختلاف داشتم. مدتی پیش در پی علاقه به دختری، تصمیم به ازدواج گرفتم. اما خانوادهام مخالفت میکردند.
مادرم میگفت باید ادامه تحصیل داده و خدمت سربازیام را به پایان برسانم و بعد از آن کاری برای خود پیدا کنم. اما من بدون توجه به این حرفها، مدام با مادرم درگیر میشدم.
پسر ۱۹ ساله برای ازدواج با دختر مورد علاقهاش، در جنایتی هولناک مادر بیمار و خواهرش را کشت. سلامت روانی پسر جوان از سوی پزشکی قانونی تاييد شده و او به زودی پای میز محاکمه قرار میگیرد.
ساعت ۱۹ روز شنبه، ۱۰ دی ماه سال ۹۰ پسر جوانی سراسیمه از خانهشان در سرآسیاب ملارد، خیابان دانش غربی بیرون آمد و فریاد زد. «کمکم کنید، مادر و خواهرم کشته شدهاند.» در پی فریادهای او، همسایهها از خانههایشان بیرون آمدند و پسر جوان را که وحشتزده بود، آرام کرده و خواستند وارد ساختمان شوند، ولی پسر جوان که پیمان نام داشت، مانع از ورودشان شد.
در همین هنگام یکی از همسایهها با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ ملارد کرج تماس گرفت و موضوع را خبر داد. ماموران کلانتری با مشاهده جسد زن صاحبخانه و دختر ۱۴ سالهاش معصومه، با هماهنگی قضایی اجساد را به پزشکی قانونی منتقل کردند. همچنین پسر خانواده را برای تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی ملارد انتقال دادند.
ماموران در تحقیق از همسایهها متوجه شدند زن صاحبخانه به نام ملاحت به بیماری اماس مبتلا بوده و پسرش پیمان به عناوین مختلف با مادرش درگیری داشته است. روز حادثه نیز همسایهها صدای مشاجره و درگیری آنها را شنیدهاند و پس از فریادهای کمکخواهی پیمان، او را در خیابان با لباس خونآلود دیدهاند، ولی او به محض حضور ماموران، لباسش را عوض کرده است. با اطلاعات به دست آمده از همسایهها، ماموران به یقین رسیدند پیمان در مرگ دو عضو خانوادهاش نقش دارد.
ماموران با هماهنگی رئیس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب ملارد، محل حادثه را بررسی و لباس خونآلود پسر خانواده را کنار پمپ آب پیدا کردند. پیمان ـ متهم جوان ـ بازجویی شد و ادعا کرد، وقتی به خانه بازگشته، با اجساد مادر و خواهرش روبهرو شده است. با این حال تحقیق از او ادامه یافت تا اینکه به این جنایت هولناک اعتراف کرد.
متهم ۱۹ ساله در اظهاراتش به پلیس گفت: من همیشه با مادرم اختلاف داشتم. مدتی پیش در پی علاقه به دختری، تصمیم به ازدواج گرفتم. اما خانوادهام مخالفت میکردند. مادرم میگفت باید ادامه تحصیل داده و خدمت سربازیام را به پایان برسانم و بعد از آن کاری برای خود پیدا کنم. اما من بدون توجه به این حرفها، مدام با مادرم درگیر میشدم.
متهم درباره روز جنایت گفت: آن روز مثل همیشه با مادر و خواهرم درگیر شدم. مادرم خواست آرام شوم، ولی من در اوج عصبانیت ابتدا ضربهای به سر مادرم زدم که بد حال شد و زمین افتاد. خواهرم به شدت ترسیده بود و جیغ میزد. به سمت مادرم آمد تا او را نجات دهد که او را داخل حمام انداخته و در حمام را قفل کردم. در این هنگام از آشپزخانه چاقویی برداشته و با آن چند ضربه به مادرم زدم. او التماس میکرد رهایش کنم و فقط فریاد زد خدایا به دادم برس. دقایقی بعد صدای نالههای مادرم خاموش شد.
خواهرم به در حمام میکوبید تا بیرون بیاید و مادرمان را نجات دهد. در همین موقع در حمام را باز کرده و او را به درون یکی از اتاقها پرت کردم و پس از کتک زدن، با همان چاقو ضربههایی به او زدم. خواهرم با التماس میخواست رهایش کنم، ولی من سنگدل او را هم کشتم. با اعترافهای متهم و بازسازی صحنه جنایت و تایید سلامت روحی و روانی پیمان از سوی کارشناسان پزشکی قانونی، برای او قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر شد و او به زودی در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار میگیرد.