دهم بهمن برابر است با جشن سده ، آيين هزاران ساله ی ايرانيان . در ايران باستان از آغاز آبان ماه تا پايان اسفند را دوره ی سرما مي خواندند كه صد روز پس از آغاز اين دوره و پنجاه روز مانده به نوروز ( دهم بهمن ) روز سده و جشن آتش بود. پس از سده هوا رو به گرمی رفته و سرما کم ميشود.
هنوز در روستاهای جنوب شرقی ايران اصطلاح « صد به سده، پنجاه به نوروز » مرسوم است ؛ يعني جشن سده صد روز پس از اول آبان و ۵۰ روز مانده به نوروز برپا مي شود .
مراسم جشن با هزاران سال پيش تفاوتی نكرده و مردم ، هركس بر اساس توان خود ، مقداري هيزم پيشکش می كند و در زمينی باز آتش برپا می شود و تماشاگران بر گرد آن به شادی مي پردازند. نظامي در اين زمينه می گويد :
آرياييهای آسيا و اروپا هميشه روشني و گرمي را كه خورشيد و آتش به وجود آورنده ی آن بوده اند نشانه ی دوستی پروردگار دانسته و احترام گذارده اند و بايد دانست که آيين آنها مهردوستی است، نه مهرپرستی.
فردوسي جشن سده را آتش پرستي نمي داند و برپاكنندگان آن را چنين توصيف كند:
به گواه تاريخ جشن سده را به هوشنگ پيشدادی نسبت داده اند و فردوسي در اين زمينه می گويد:
در بزرگداشت آتش نزد ايرانيان بايد گفت در افسانه هاي كهن ايران آمده كه متهمان براي اثبات بيگناهي از روي آتش گذر می كردند و ۳۵۰۰ سال پيش سياوش هم كه متهم شده بود برای اثبات بي گناهي خود از آتش گذر كرد.
سده را پيشتر « سدك » مي گفتند . ابو ريحان نوشته كه صد روز پس از آغاز سرما ( اول آبان) « سده » و پنجاه روز پيش از نوروز است و از سده تا درو كردن جو و به دست آمدن گلابي بهاره ( موسوم به « جورس» ) نيز صد روز است.
اهميت جشن سده براي ايرانيان كه آن را در رديف آيين هاي نوروز و مهرگان قرار مي دادند به حدي بود كه در دوران ساسانيان شاهان وقت بدون تشريفات در ميان مردم در اين مراسم شركت مي كردند . مرداويز را زنده کننده ی اين جشن در قرون وسطا خوانده اند كه در اصفهان آن را از سر گرفت.