يكي از باورهاي سالخوردگان سرد و گرم چشيده جامعه ما آن است كه معتقدند برخي مواد غذايي ماهيت «گرم» و در مقابل برخي ديگر ماهيت «سرد» دارند. آنان عقيده دارند خوردن زياد از حد سردي و گرميها هر كدام به تنهايي ميتواند عوارض و عواقب زيانبار و آزاردهندهاي داشته باشد كه تنها اين آثار سوء ميتواند با تعادل و سازگاري سودمند ميان سردي و گرمي بر جسم و جان انسان خنثي شود.
چنين است كه مادران ما برای نمونه: آش رشته، كشك بادمجان و كلهجوش را با نعناداغ ميپزند يا اين كه برخي افراد باتجربه هنگام بروز سوء هاضمه و دل درد شديد كه پيامد خوردن گوجه سبز، چغاله، هندوانه، دوغ و ... است بيدرنگ عرق نعناع و نبات تجويز ميكنند. تا اين كه گرمي، اثر هولناك و رنجآور آن سرديها را خنثي سازد.
در حقيقت بايد گفت: اين دانش تجربي سرد و گرم چشيدههاي روزگار در واقع برآيند يافتههاي دانشمندان طب سنتي ايران است كه با تكيه بر صدها سال تجربه بر روي مواد غذايي به اين نتيجه دست يافتهاند. آنان با ديدن نشانههايي كه پس از خوردن غذاهاي گوناگون در افراد پديد ميآيد سردي و گرمي را اينگونه شرح دادهاند.
سردي در اثر مصرف غذاهايي است كه پس از مصرف، سبب بروز يا تشديد ضعف عمومي بدن، سستي مفاصل، سردي بدن، خميازه، خوابآلودگي، كمحوصلگي، اضطراب، سرگيجه، افسردگي، سردرد، آبريزش از دهان، تهوع، تكرر ادرار، نفخ معده و افكار وسواسي ميگردد و گرمي نيز در اثر مصرف غذاهايي است كه پس از مصرف سبب بروز سرعت در سخن گفتن، بيتابي، آشفتگي، چالاكي، خشم، بيخوابي، زرنگي و زودفهمي، تندي نبض، نمايان شدن رگها، سرخي پوست و تشنگي زياد ميگردد.
بر اين اساس پژوهشگران معتقدند: سرديها بيش از گرميها بر خلق و خوي انسان اثر نامطلوب دارند و ميتوانند سبب تشديد افسردگي و بروز افكار وسواسي در افراد گردند. در اين رابطه آنان دريافتهاند كه اين سيستم به طور ژنتيك منتقل ميشود و خصوصيات مزاجي افراد از طريق ژنتيك به ارث ميرسد.
گونه های غذاهاي سرد و گرم
برپایه يافتههاي دانشمندان طب سنتي برخي غذاهايي كه به عنوان سردي برشمردهاند، شامل: ماست، خيار، هندوانه، گوجه، برنج، ترشي، ماهي، گيلاس، سيبزميني، پرتقال، عدس، دوغ، گوشت گوساله، ليموشيرين، آبليمو، كاهو، آبغوره، انار و چايي بدون قند ميباشد و شماري از گرميها نيز شامل: آبنبات، شيره، عسل، خرما، موز، مربا، شيريني، كشمش، گردو، خربزه، گلابي، سير، روغن، هل، غذاهاي گوشتي و فسنجان ميباشد.
بر اين اساس مصرف كربوهيدراتها (قندها) به عنوان غذايي ميانوعده ميتواند سبب كاهش خستگي و افسردگي و ازدياد هوشياري در مصرفكننده گردد، به طور كلي با خوردن متعادل برخي كربوهيدراتها معمولا يك ماده شيميايي به نام «سروتونين» در مغز آزاد ميشود كه اين ماده آرامبخش و تنظيمكننده وضع و حالت انسان به شمار ميآيد و باعث تقويت عواطف و احساسات ميشود.
البته مقادير زياده از حد مصرف چنين موادي هم ميتواند سبب تشديد حالت افسردگي گردد. شايد به همين دليل است كه برخي مواد پركربوهيدرات نظير: سيبزميني و برنج در زمره سرديها به شمار آمدهاند.
نكته: با توجه به اين كه تاثير داروهاي ضدافسردگي دستكم چند هفته پس از مصرف آنها در بيماران ديده ميشود و بالعكس تاثير غذاها بسيار زود و بدون فاصله است جا دارد پژوهشهاي گستردهاي درباره تاثير غذا بر خلق و خوي انسان از جمله افسردگي انجام گيرد.