نامه ای از دوستی بدستم رسيد که ۱۰ روش برای شادی و خوشحالی را بر می شمارد. ترجمه ی آن را بخوانيد.
۱. سن و قد و وزنتان حواس شما را پرت نکند، اين کار شغل پزشکان است.
۲. تنها دوستان خوشحال و سرزنده را نگه داريد.
دوستان بی حال و روح فقط جان شما را می گيرند (راستی شما خودتان از کدام مدل هستيد؟)
۳. به يادگيری ادامه بدهيد.
تلاش کنيد چيزهای تازه بياموزيد و کارهای دستی و باغبانی بکنيد. به مغز خودتان هرگز استراحت ندهيد که در اينصورت بيماری آلزايمر و فراموشی را به جسم خود آورده ايد.
۴. از چيزهای خيلی ساده هم می توان خوشحال شد و لدت برد.
هميشه چيزهای گران و شيک و دور نبايد حواس ما را پرت کنند، خيلی چيزهای ارزان و ساده و نزديک هم هستند که می توانند به کار بيايند.
۵. تلاش کنيد که بخنديد.
از ته دل بخنديد و تا می توانيد بخنديد، آنقدر که به سرفه بيافتيد و نفستان بند بيايد و اگر دوستی داريد که شما را می خنداند ارزش او را بدانيد.
۶. اگر گريه اتان گرفت، حسابی گريه کنيد.
سپس اشکتان را پاک کنيد، دماغتان را بگيرد و به زندگی ادامه بدهيد. تنها کسی که هميشه با شماست خودتان هستيد پس قدر خودتان را بدانيد.
۷. دور و بر خودتان را از آنچه که دوست داريد پر کنيد.
چه دوست، چه جانور، چه گل و گياه، عکس و سرگرمی يا هر چه که برايتان دلپذير است. خانه ی شما آخرين پناهگاهی است که به خودتان تعلق دارد.
۸. حواستان به خودتان باشد.
اگر خوب هستيد، خوب بمانيد
اگر احساس خوبی نمی کنيد، تلاش کنيد بهتر شويد.
اگر بد هستيد، خيلی ساده درخواست کمک کنيد. همه ی انسانها هميشه خوب نيستند.
۹. به جايی که احساس خوبی نداريد نرويد.
دوری از دردسر و خاطرات تلخ گذشته يا جاهايی که هميشه سرشار از غم و اندوه هستند.
۱۰. به کسانی که خوب و دلپذير هستند به هر دليلی بگوييد که دوستاشان داريد و خوبی هايشان را به آنها يادآوری کنيد.