امروز بلژيک وارد صدمين روزی شد که پس از انتخابات هنوز دولتی روی کار نيامده است. بحران سياسی بلژيک در ماه های گذشته توجه رسانه های جهانی را به خود جلب کرده است.
بلژيک کشوری است که از سه دولت محلی و يک دولت مرکزی يا فدرال درست شده است. منطقه ی ثروتمند هلندی زبان در شمال، منطقه ی متوسط فرانسوی زبان در جنوب و پايتخت کشور بروکسل هر کدام دولت و مجلس خود را دارند ولی همگی آنها با يک دولت مرکزی هم سازگار هستند.
اينبار مردم هلندی زبان به احزابی که برای بدست آوردن قدرت بيشتری برای منطقه ی خود تلاش می کنند رای دادند تا بتوانند برای منطقه ی خود آسان تر تصميم گيری کنند.
فرانسوی زبانها اما به احزابی رای دادند که برای وحدت ملی می کوشند و تلاش می کنند بلژيک را يکپارچه نمايند و همين نکته باعث شده که احزاب دو منطقه ی اصلی نتوانند روی مسائل کليدی و مشخص کردن وزير و سياستهای کاری هر وزارتخانه به توافق برسند.
اين بدان معناست که دولت نمی تواند تشکيل شود و بی دولتی يعنی کشور نمی تواند در مورد مسائل دراز مدت و استراتژيک تصميم گيری کند و دولت گذشته که همچنان تا آغاز بکار دولت تازه مشغول بکار است تنها می تواند قوانين و سياستهايی که در گذشته تصميم گيری شده اند را اجرا کند.
هر چند نقش پادشاه بلژيک بعنوان يک ميانجی بين احزاب است ولی از عملکرد او و ساير کسانی که مسئول تشکيل دولت بوده اند بارها انتقاد شده است.