هواپيمای ترابری ارتش جمهوری اسلامی که با ۹۴ سرنشين روز سه شنبه ۱۵ آذر ماه روی بلوک مسکونی سقوط کرد و باعث مرگ بيش از ۱۱۰ نفر شد، با وجود نقص فنی آشکار از زمين برخاسته بود.
اين هواپيمای فرسوده ۶۸ نفراز خبرنگاران ايرانی و گروهی از درجه داران و فرماندهان ارتش را برای مانوری با خود به چابهار ميبرد، بر اساس اين گزارش خانواده و همکاران خبرنگاران ادعا ميکنند که در تماسهای تلفنی پيش از پرواز، مسافران اين پرواز مرگبار به آنها خبر داده اند که هواپيما نقص فنی دارد و خلبان حاضر به پرواز نميشود.
اين پرواز که بايستی بامداد روز گذشته انجام ميشد بخاطر خودداری خلبان اصلی از مديريت پرواز، به خلبان شيفت بعدی واگذار شد. در تماسهای تلفنی پيش از اين حاثه قربانيان به خانواده ی خود گفتند که "خلبان بعدی دل و جرات بيشتری دارد و پرواز خواهد کرد".
همسر يکی از قربانيان به روزنامه ی همشهری چاپ تهران گفته است که شوهرش در ساعت ۸ بامداد از داخل هواپيما با او تماس گرفت تا به او خبر دهد که به دليل نقص فنی هواپيما هنوز پرواز نکرده است.
همسر محمد کربلايی عکاس همشهری گفت که در ساعت ۱۰ بامداد وی دوباره با همسرش تماس گرفته شوهرش گفته که خلبان به دليل وجود نقص فنی از پرواز خودداری کرده است.
برخی از رسانه گفته اند که خلبان هواپيما با پی بردن به وجود نقص فنی کوتاه مدتی پس از ترک باند پرواز دو بار از برج مراقبت مهرآباد درخواست اجازه بازگشت و فرود اضطراری کرد اما به دليل ترافيک سنگين فرودگاه با اين درخواست موافقت نشد.
شجاعت خيلی خوب است ولی پرواز با هواپيمايی که حتی اندکی به آن شک داشته باشيم حماقت است.
با اين وجود مشخص نيست چه مرجعی اجازه ی استفاده از اين هواپيمای فرسوده و خراب را داده و اين هواپيما بر اساس کدام استاندارد پرواز کنترل شده است؟
در حالی که هيچ ارزشی بالاتر از جان انسانها در دنيا وجود ندارد، چه کسی پاسخگوی به کشتن دادن بيش از ۱۱۰ نفر از هم ميهنانمان است و مسئوليت بی پدر شدن ۱۱۰ خانواده را جوابگو خواهد بود؟